اون روز زنگ ورزش به خاطر آلودگی شدید هوا توی حیاط نرفتیم و رفتیم اتاق سمعی بصری و فوتبال تیم ملی با ازبکستان را نگاه کردیم تا اونجا که ما بودیم ایران یک به هیچ جلو بود اینقدر توی اون نیمه با نیکو و نجمه و پریسا بی صدا داد زدیم که حنجره هامون درد گرفته بود. آخه دبیر ورزش گفته بود اگه داد بزنیم نمی زاره بازی رو نگاه کنیم. ساعت بعد ما شیمی داشتیم و با صدای هر داد بچه ها ما می فهمیدیم که یه گل زدن . فقط مانباید داد میزدیم. خلاصه اون بازی با نتتیجه 4 به هیچ به نفع ایران تمام شد و از اون روز به بعد به مدت 5 روز به علت پدیده اینورژن یا همون وارونگی هوا یا همون آلودگی هوا مدارس تمامی تهران تعطیل بود و حالشو بردیم بسکه خوابیدیم. به خصوص پریسا که توی این 5 روز هروقت زنگ زدم بهش گفتن خوابه!!؟
اصلا یادم نمی آد..